درمحضرآیت الله بهجت ره
درمحضرآیت الله بهجت ره

درمحضرآیت الله بهجت ره

کاندیدای اصلح از نظر آیت‌الله بهجت

http://uupload.ir/files/m3kh_%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%DB%8C.jpg

کاندیدای اصلح از نظر آیت‌الله بهجت

دوازده امامی باشد

آگاه به مسائل شرعی شخصی باشد

آگاه به مسائل شرعی اجتماعی باشد

رجال باعقل کامل کافی باشد

بااعتقاد وایمان کامل باشد

التزام عملی به عقیده وایمان داشته باشد

باشجاعت باشد وازهیچ تهدید نترسد

ازهیچ ملامت‌کننده‌ وملامتی نترسد

خدا ترس باشد

از رشوه ومنافع شخصی دور باشد

ازوطن‌فروشان دور باشد

اهل اعتدال فکری ومسلکی باشد

پرهیزکار ومتقی باشد

زود تصمیم نگیرد ومشورت عمل کند

در روشنایی توقف ودرتاریکی حرکت نکند

فقط با علم حرکت کند

اهل تدبیر وبرنامه‌ریزی باشد

آینده‌نگر باشد،نه مرتجع

متخصص درپیاده‌کردن کلیات باشد

بداند درمستقل بودن کشور اسلامی نقصی نیست،نقص دروابستگی است

باعلم وآگاه باشد،نه همه‌چیزدان

باواجدین شرایط همراهی داشته باشد

رأی دادن فقط برواجدین تمام شرایط جایز است

فاقد بعضی ازاین شروط امین نیست

رأی به فاقدین بعض شرایط بی‌اثر است

رأی به فاقدین بعض شرایط جایز هم نیست

شخص مشکوک متروک است

اگر میداند غیر واجدشرایط رأی می‌آورد،رأی به واجدشرایط واجب می‌شود

 

تبیان دستیار زندگی

TebyanOnline

اینگونه_بود ...

اینگونه_بود ...

خاطره‌ای کوتاه از سبک زندگی آیت‌الله بهجت (ره) :

چند روزی بود که مرتب در مورد مرگ صحبت می‌کرد. آن روز هم وقتی می‌خواست به اتاق خودش برود، رو به مادرم کرد  و گفت: «می‌شنوی؟» مادرم گفت: «بله.» فلان آقا را در فومن می‌شناختی؟  بله.

_ یادش به خیر، همیشه این شعر را می‌خواند:

 «یاران و برادران، مرا یاد کنید. رفتم سفری که آمدن نیست مرا» بعد دوباره پرسید: «شنیدی؟» مادرم جواب داد: «بله! شنیدم.»

آقا لبخندی زد و رفت. آن روز نه معنی حرف‌هایش را فهمیدم و نه  علت خواندن آن شعر را. تا سه روز بعد که برایم معنی شد. آن جمله‌ها، آخرین کلامش با مادرم بود. بر اساس خاطرۀ حجت‌الاسلام و المسلمین علی بهجت

این بهشت، آن بهشت، ص٨۶