آیت الله بهجت
مجلس روضه را حساب بکنید که کربلاست .
می خواهید به روضه بروید، اگر از شما سؤال کردند که کجا می خواهید بروید، نگویید می خواهیم برویم روضه، بگویید می خواهیم برویم کربلا
امروز ، حق مظلوم را می خورند ،
فردا ، در عزایِ حسین سینه می زنند و برای مظلومیتش گریه می کنند !
امروز ، بانیِ فساد و فقر و فلاکت می شوند ،
فردا بانیِ سفره های محرم !
امروز دل می شکنند ، و تا سرحدِ جنون ، بی انصافی می کنند ،
فردا با چه آب و تابی از حسین و انصاف و آزادگی اش می گویند و چشم و دل هایِ خسته و بیقرار را می گریانند .
محرم که تمام شد ؛ روز از نو ، و بی انصافی هایشان از نو ...
قرار بود این حادثه ، در یادها بماند تا مبادا ظلم و ستم ، تکرار شود .
قرار نبود این واقعه و روایتش ، سفره ی پر رونقی باشد برایِ اهالیِ ریا و تزویر !
قرار نبود ، کارِ دنیایمان به اینجا بکشد !
عده ای بگریند و عده ای بگریانند ،
عده ای بزنند و عده ای تماشا کنند ،
عده ای ببرند و عده ای بخورند ،
و لابلایِ این تکرارها ، اوضاعمان هر ثانیه وخیم تر شود !
ما راه را اشتباه رفته ایم ،
اگر به جایِ عزاداری ، پیروی می کردیم ؛
جیبِ ستمکاران هر روز پر تر ،
اماسفره ی قشرِ مظلوم ، هر ثانیه خالی تر نمی شد !
اگر به جای تظاهر و تعصب ، عمل می کردیم ؛
سایه ی بی عدالتی ، انقدر گسترده نمی شد .
حسین ، برایِ روشنگری رفته بود ، نه برایِ اعلامِ مظلومیت !!!
افسوس ...
ما مدت هاست که اصلِ مطلب را باخته ایم ...
کاش ، در این روزها ؛
کمی عدالتخواهی را فریاد می زدیم ...
کاش کمی با ارتشاء و فساد ستیزه میکردیم ...
کاش از مفسدان تبری میجستیم و
غذای نذری را از هرنامردی نمیگرفتیم ...
کاش ...
کاش ...
کاش ...