درمحضرآیت الله بهجت ره
درمحضرآیت الله بهجت ره

درمحضرآیت الله بهجت ره

آیت الله بهجت: ما با این مردم متبرک می‌شویم

آیت الله بهجت: ما با این مردم متبرک می‌شویم

بازوی آقا را محکم گرفته بود و ول نمی‌کرد؛ التماس می‌کرد، هی می‌گفت: «التماس دعا.» آقا چشم‌ها را بست؛ برگشت، لبخندی زد و دعایش کرد.

روز بعد دارو خواست. برایش که خریدم، بازویش را بالا زد، دیدم کبود شده بود. دیدیم چاره‌ای نداریم، دوستان توی کوچه زنجیر کشیدند، برای حفاظت.

وقتی دید، گفت: «لازم نیست، برش دارید! بگذارید مردم راحت باشند.»

من به فکر آقا بودم، آقا به فکر مردم! دوست داشت در کنارشان باشد. راحتی مردم را به ناراحتی خودش ترجیح می‌داد.

می‌گفت: «ما با این مردم متبرک می‌شویم.» از ذهنم گذشت: «آقا چه نیازی به متبرک‌شدن با مردم دارد؟!»

این بهشت، آن بهشت، ص۴٨ و ۴٩ ـ بر اساس خاطرۀ حجت‌الاسلام والمسلمین علی بهجت

( قــرارگــاه اربــــعـیـــن )

garargahe_arbain

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.