داروی «عینشینقاف»
هر سال تابستانها میآمد مشهد.
در حرم همراهش شده بودم.
ایستاده زیارت میکرد.
من اما بعد از مدتی خسته میشدم. اینپاوآنپا میکردم.
بیشتر که خسته میشدم، مینشستم.
باز از نشستن خسته میشدم، میایستادم.
اما پیرمرد تمام مدت ایستاده مقابل مرقد مطهر زیارت میکرد و ذکر میگفت.
معمولاً زیارتش دو ساعتی طول میکشید.
یکبار از حرم که بیرون آمدند، از ایشان پرسیدم:
«شما خسته نمیشوید؟! ما که جوانیم، از پا افتادیم!»
جوابی ندادند.
زیارت که تمام میشد، تازه صحنهای حرم امام رضا علیهالسلام شروع میشد،
به صحنها میرفت،
همه را یاد میکرد؛
سر مزار علما میرفت و برایشان فاتحه میخواند.
یک بار از صحن که بیرون آمد،
به من اشاره کرد:
«بیا!»،
از جیبش پولی درآورد و به من داد و گفت:
«برو عطاری، داروی «عینشینقاف» بگیر تا خسته نشوی!»
این بهشت، آن بهشت، ص٣١و٣٢؛ براساس خاطرۀ یکی از همراهان آیت الله بهجت (ره)
#امام_رضا_علیه_السلام #آیت_الله_بهجت_ره
آیتاللهبهجت(ره) :
ما آمده ایم زندگی کنیم تا قیمت پیدا کنیم
نه اینکه با هر قیمتی زندگی کنیم.
زندگی ما حکایت یخ فروشی است که از او پرسیدن:فروختی؟
گفت: نه.....
ولی تمام شد!!!
آیت الله بهجت (ره)
حضرت معصومه (ع) از قبیل امامزادههای مطلق نیست ـ که هنگام زیارت او زیارتنامه مطلق امامزادهها خوانده شود، بلکه زیارت مخصوص به خود دارد ـ زیرا در روایت است: «مَنْ زارَها وَجَبَتْ لَهُ الْجَنةُ؛ هر کس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب میگردد». خیلی کلمه بزرگی است!
نقل شده که روزی حضرت امام موسی کاظم علیهالسلام در مدینه، در خانه تشریف نداشتند، شخصی آمد که سؤالی از آن حضرت بنماید، حضرت معصومه علیهاالسلام که در سن کودکی بودند و در خانه تشریف داشتند، میفرمایند: آن حضرت تشریف ندارند، چه کار دارید؟ آن شخص عرض کرد: مسئلهای دارم. میفرماید: بنویس. مینویسد، ایشان پاسخ آن را میدهد، بعد که حضرت امام کاظم علیهالسلام به خانه برمیگردد، مادرش جریان را به آن حضرت عرض میکند، حضرت میفرماید: «بِأَبِی هِی وَ أُمی، حَکمَتْ بِما حَکمَ اللهُ!؛ پدر و مادرم به فدایش، به آنچه خداوند حکم فرموده، حکم نموده است».
در محضر بهجت، ج2، ص137